سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صبح روشن امید ...


مطالب اخیر
 
آمار وبلاگ
 
وصیت نامه شهدا
 
لوگو دوستان
 
امکانات جانبی
 

موضوع:

با نام و یاد خدا

 

بعضی حرفا رو که میشنوی یهو یاد این ضرب المثل می افتی که : "یه کاری کن نه سیخ بسوزه نه کباب"  

 

خوشبختانه وجود کلمه خوشمزه "کباب" در این جمله تا کنون ما را از دقت به واژه مأنوس "سیخ" محروم ساخته و بدون توجه به سیخ و عواقبی که می تواند برای ما داشته باشد مشغول خوردن کباب (از انواع گوناگونش) شده ایم و بعدش دستی به لب و دهان روغنی مبارک کشیده و با نگاهی از سر سیری به آسمان گفته ایم "اللهم لک الشکر و الحمد لهذا الکباب البختیاری القمه ای النجینی (همون نگینی خودمون)" دهنم آب افتاد 

 

یکی از عجایب کباب و سیخ مبارک ، نقش این غذای لذیذ در ایجاد انس و الفت و حل و فصل منازعات (Conflict Resolution) از نوع داخلی و خارجی هست. انواع داخلیش که زیادن ؛ مثلاً در هنگام انتخابات، در حوزه های نمایندگی برای کسب آرا جهت خدمت به مردم محروم! یا در مناقصه های کاری جهت اطلاع از اسرار درون پاکت های در بسته! و ... 

ولی اینها فقط یک طرف قضیه است و نقش بین المللی سیخ و کباب را نباید نادیده گرفت...

 

اصولاً وقتی به قدرت ایمان یک ملت بی اعتنا باشی و ظاهر و هیبت پوشالی یک کشور مستکبر برایت بزرگ جلوه کند، ممکن است لبخند زده و با او به مذاکره ای بنشینی که نه سیخت بسوزد نه کباب! و اسمش را بگذاری پیروزی شکوهمندانه!

 

مثلاً بگویی" آقای آمریکا، عزیز دلم، الهی قربانت شوم، مرحمت فرموده،کاری کنید که هم چرخ هسته ای کشور بچرخد (سیخ)، هم از گرسنگی نمیریم! (کباب) . اصلاً بیا این کلید نیروگاه، اینم کیک زرد، اینم آب سنگین، اینم 200 کیلو 20 درصدی ناقابل، اصلاً مگه ما با شما تعارف داریم، همش مال شما، خونه ی خودتونه تو رو خدا تعارف نکنید .... پلمپش کنید! ....

 

آخه پسر شجاع!!! امام حسین(ع) خودش و خاندانش رو به کربلا برد تا به من و تو بفهمونه که عزت و ایمان یک ملت و در مقابل شکم و راحت طلبی نمیشه با یه ترازو سنجید! پیامبر اعظم (ص) از شدت گرسنگی سنگ به شکم مبارکشون می بستند و لی مقابل تمام کفار و مشرکین ایستادند تا پیروز شدند. نص صریح قرآن کریم هست که میفرماید "وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ" یعنی من یک نفر نمی پرستم آن چیزی رو که همه شما می پرستید، این یعنی ایستادگی ، یعنی استقامت، یعنی همرنگ جماعت نشدن...

 

انرژی هسته ای و تحریم ها وزنشون برابر نیست که شما می خواید با عقب نشینی در یک بخش ، رفاه رو برای بخش دیگه فراهم کنید. آخه ببینید با این کار چی رو از دست میدید و به جاش چیو به دست میارید؟ بحث سیخ و کباب با حقوق هسته ای یک ملت کمی فرق داره (شایدم از نظر شما فرق نداره)! اگه این فناوری رو از دستمون در بیارن دیگه نه سیخ میمونه نه کباب هاااا. اونوقت باید بشینیم فقط سماق بمکیم و خاطرات گذشتمونو مرور کنیم (تازه بعد از یه مدت سماقمونم تموم میشه و فقط میمونه چماق گیج شدم) اونوقت باید به جای کباب نگین دار چماق نگین دار بخوریم مدرک داشتن

 

هی این پیروزی شکوهمندانه رو به رخمون نکشید خواهشاً ، اینقدر قضیه رو شل نگیرید لطفاً، ببینید کار به جایی رسیده که جان کری جرات میکنه و میگه در صورت عدم تعهد به مفاد قرارداد قدم بعدی حمله به ایرانه !!! 

ما گرسنگی رو تحمل می کنیم ولی یه لقمه نون با منت رو از بیگانه گدایی نمی کنیم. اگه آمریکا رو نمی شناسید لا اقل کمی به قدرت ملت خودتون اطمینان داشته باشید. اینجا "ایران" است، بیشه ی شیران، سرزمین زنان و مردانی که عزت می خورند و عزت می نوشند...

 

ای سید و مولای ما


ما را سریست با تو که گر خلق روزگار

دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم




نوشته شده در شنبه 92 بهمن 5  توسط فامیل دور 



با نام و یاد خدا

 

صبح علی الطلوع نگاه های آخر را به جزوه انداختیم نکته بینو رخت بر بستیم و شال و کلاه کرده به سمت محل انتقام (امتحان) رهسپار ... مدرک داشتن

سر جلسه امتحان در محیطی به گرمای یخچال ترسیدم نشسته بودیم و خاطراتمان را روی برگه مکتوب می نمودیم که به ناگاه با دیدن عقربه های ساعت گویی برق از سه فازمان پرید که ای دل غافل چه نشسته ای که درنگ جایز نیست ... بشتاب و بدو که الان از کار بیکار می شوی جانا ... 

 

پس از قلمفرسایی های بسیار برگه را تحویل داده و بسان غزالی تیز پا به سمت محل کار رهسپار گشتیم ...


آقا اجازه --- حاضر ---

 

سریع آمدیم پشت میز و کارها را رسیدگی نموده و نامه به دست، پشت در اتاق مدیر در صف چاکران و پاچه خواران به انتظار نشسته تا همای سعادت دیدار نصیب شود ... 

 

تق تق تق .... سلامی چو بوی خوش آشنایی، بر آن .... (تا چشمم به چهره مهربان مدیر افتاد، بقیه شعر برفتم از یاد) عصبانی شدم!

 

به به آقای .... (؟) خوب ، چه عجب ما شما را زیارت کردیم !!! هیچ معلومه کجایی؟ صبح زنگ زدم بفرستمت بری جلسه  نبودی ...  کجا بودی؟ بگو تا چشاتو از کاسه در نیاوردم  دعوا

 

ما هم بسان کودکی معصوم، انگشت حیرت به دهان گرفته و عرضه داشتیم: محبوبا، جانا، نفسا، صنما، گل رخسارا، مدیرااا .... امتحان داشتیم و فقط 2 ساعت مرخصی ساعتی گرفتیم و به ضرب الاجلی خود را رساندیم جهت خدمتگزاری، چه کنیم که ترافیک بود و خرما بر نخیل ...

 

و از آنجا که خداوند رئوف و مهربان در آن لحظه به جوانی ما رحم کرده و بر مدیر تجلی نمود، کمی از خم آن ابروان همایونی را تلطیف کرده و با نگاه ناوک اندازی حقیر را خطاب قرار داد که : از این پس به دانشگاه بگو روزهایی که جلسه داری برایت امتحان نگذارد!!! وااااای و ... پس از کمی درنگ و تفکر در این گفتار نغزی که فرمود حرفش را اینگونه تغییر داد که : پس از این به بعد روزهایی که امتحان داری بگو ما جلسه نگذاریم ... اصلا! و در این حال اشنی عثر و  دل و روده ما از خنده به هم پیچ و تاب می خورد خیلی خنده‌دار و مجبور بودیم که خود را کنترل کنیم که مبادا لبخندی زده و سر سبز را دهیم بر باد... 

 

خلاصه این هم از اوضاع و احوال ما، آن روز بگذشت و این نیز بگذرد...

 

 

پ.ن -------------------------------------------------

یه دوستی داشتم می گفت درس خوندن به همراه کار کردن اجر شهید داره ... خوب لایق نیستیم و قسمتمون نشد که تو راه خدا شهید بشیم شاید شهید راه علم شدیم ... کی از آینده خبر داره؟

التماس دعا




نوشته شده در سه شنبه 92 دی 24  توسط فامیل دور 



با نام و یاد خدا

لحظه ای که جان کری خبر توافق هسته ای با ایران را به اوباما داد 

(تاریخ  عکس 23 نوامبر 2013 است و در سایت رسمی کاخ سفید منتشر شده )

چقدر خوشحالن که ایران به حق هسته ای خودش رسیده !!! مگه نه ؟ ...


فتح الفتوح هسته ای !




نوشته شده در چهارشنبه 92 دی 11  توسط فامیل دور 



با نام و یاد خدا

بشتابید بشتابیـــــــــــــــــــــــــد ...

          (کلیک کنید -->)  مسابقه بزرگ چرا تحریم شدیم؟  همراه با جوایز ارزنده ؛ 

(سکه طلا و تراول های صد هزار تومانی (قبلاً بود الان نیست! به جاش 2 تا 50 هزار تومانی) به اندازه وزن خود، خانواده، دوستان، آشنایان، دشمنان و بدخواهان! تبسمچشمک)

از همین حالا دست به کار شوید ... با موضوعات متنوع در حد تیم ملی ... 

بیایید با شرکت در این مسابقه ضمن ادای تکلیف، یه حال اساسی هم از آمریکای خالی بند و صهیونیزم غاصب و جنایتکار بگیریم.

هر کی شرکت نکنه یا شب میمیره یا روز، نگی نگفتیا اصلا!

 

یا علی مدد - منتظریم ...    (برای مطالعه ----> نقد و بررسی متن توافقنامه ژنو )

پوستر مسابقه :

 

مسابقه چرا تحریم شدیم؟

 




نوشته شده در شنبه 92 آذر 23  توسط فامیل دور 



موضوع:

با نام و یاد خدا

بزرگواری از من (ما) خواست تا بنویسم محض روشنگری روشن تر و شفاف سازی شفاف تر که "چرا تحریم ...

به جای مقدمه:  چند روز پیش رفتم روغن موتور ماشینو عوض کنم به تعویض روغنی گفتم روغن آترود دارید گفت بععععله، گفتم چنده گفت 90 تومن، گفتم ای بابا تحریما که لغو شد این که هنوز همون قیمت قبله !!! گفت رفع تحریما روی روغن موتور تاثیری نداشته ولی اگه میخوای لاستیکا رو به قیمت جدید برات باد بزنم! وااااایادامه مطلب


نوشته شده در چهارشنبه 92 آذر 20  توسط فامیل دور 



با نام و یاد خدا

سلام به همه ی دوستای عزیزم 

پنجشنبه ای که گذشت تو تهران بالاخره برف اومد و چشم ما ندید بدیدا به سفیدی برف روشن شد بالاخره. یه کم سوز میومد و ترافیک بدتر از همیشه عصبانی شدم! خلاصه به هر زحمتی که بود خودمو 3 دقیقه قبل از اینکه تاخیر بخورم به محل کار رسوندم. بعد از ظهر، قبل از اینکه بخوام راه بیفتم از پنجره اتاق (اطاق، اتاغ، عطاغ ...) یه نگاهی به بیرون انداختم و دیدم اوه اوووه عجب برفی شده گیج شدم با خودم گفتم خدا رو شکر امروز ماشین آوردم وگر نه ... اومدم بیرون و تا برسم به اوتول حسابی خیس شدم ولی به محض اینکه نشستم تو ماشین گفتم آخییییش دیگه تموم شد، تو همین فکرا بودم که یهو خیلی از خودم بدم اومد دعوا گفتم فامیل دور ، چه نشسته ای که هموطنات الان دارن زیر برف و بارون خیس میشن و تو راحت لم دادی زیر بخاری و حالشو میبری! خلاصه وجدان درد کاری کرد که خودمو رسوندم ونک و با صدای رسا و در گوشه ی دشتی آواز سر دادم که ایهاالناس رسالت 4 نفر وااااای نفهمیدم ماشین کی پر آدم شد! خیلی خوشحال شدم و گاز این ابوطیاره رو گرفتم و راه افتادیم. تو راه همش با خودم میگفتم ای کاش مینی بوس داشتم و می تونستم همشونو سوار کنم (شایدم خدا خواست بعد از فارغ التحصیلی گرفتم جالب بود

بندگان خدا وقتی به مقصد رسیدن خیلی تشکر کردنو یه 2000 تومنی درآوردن تا کرایه بدن، منم خندم گرفته بود و تو دلم میگفتم ؛ من که مسافر کش نیستم، من فامیل دوووورم شوخی پولاتونو برا خودتون نگه دارید و برین قاقالی لی بخرید بخورید ، من فقط به وظیفم عمل کردم ، خدا رو هزار مرتبه شکر که چنین توفیقی داد. خلاصه دیگه نبودین ببینید چه قدر مارو مورد عنایت های مختلف قرار دادن و روح امواتمون رو شاد کردن. وقتی پیاده شدن و رفتن، به خدا قسم اینقدر احساس شعف و شادی داشتم که نگووو. احساس میکردم خیلی سبک شدم، همش با خودم مثه دیوونه ها میخندیدم. گفتم خدایا مسافر کشی ت که اینقدر حال میده ببین دیگه نماز شبت چه میکنه با آدم ...

خلاصه اومدیم خونه و برا اینکه ریا نشه به هیشکی هیچی نگفتیم (شما هم که فامیل دورو نمیشناسین پس ایشالا که ریا نمیشه و نشه). خدا ایشالا به همه پراید بده (ببخشید توفیق بده) که بتونیم از این کارا بکنیم دوباره. خلاصه هر وقت مسیرتون خورد ونک یه تک زنگ بزنید سه سوته خودمو با پرایدو میرسونم،  امورات زندگی باید یه جوری بچرخه دیگه چشمک 

پ.ن ---------------------------

1- اینو قابل توجه اون کسایی نوشتم که تو روزای برفی و باروونی پوست از سر خلق الله میکککنن و فقط دربست میبرن با کرایه به نرخ ارز غیردولتی! عصبانی شدم!

2- ایشالا دل هممون مثل برف سفید سفید سفید بشه --- تا مسافر کشی بعدی خدا نگهدار خدانگهدار




نوشته شده در شنبه 92 آذر 16  توسط فامیل دور 



موضوع:

با نام و یاد خدا و سلام به همه دوستان عزیزم

نمردیم و معنی برد برد و فهمیدیم !!!  بووووس مدرک داشتن

از خودم چیزی نمی گم ولی خداییش این بیانیه که صادر شد دقیقاً چی به ما داد، چی به اونا داد... به هر حال این پیروزی شکوهمند و به اونایی که دنبالش بودن صمیمانه تبریک می گم و فرمایشات رهبری عزیزمون رو در جواب نامه ی رئیس جمهور محترم می ذارم تا شما خودتون حدیث مفصل از این مجمل بخوانید ان شاءالله:

جناب آقای رئیس‌جمهور
 
دستیابی به آنچه مرقوم داشته‌اید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هسته‌ئی و دیگر دست اندر کاران است و میتواند پایه‌ی اقدامات هوشمندانه‌ی بعدی قرار گیرد. بی‌شک فضل الهی و دعا و پشتیبانی ملت ایران عامل این موفقیت بوده و در آینده نیز خواهد بود ان‌شاء الله. ایستادگی در برابر زیاده خواهیها همواره باید شاخص خطّ مستقیم حرکت مسئولان این بخش باشد، و چنین خواهد بود ان‌شاء الله...
پ . ن
1- اتفاقاً فرصت خوبیه تا اونایی که فکر می کنند تنها راه برون رفت از مشکلات رابطه با آمریکاست بنشینند و ببینند تا 6 ماه دیگه چه اتفاقی می افته، می گی نه؛ حالا ببین.
2- یاد اون خودروساز معروف افتادم که به مشتریاش گفته بود " شما مجاز به خرید هر رنگی از خودروهای ما که دلتون میخواد هستید مشروط به اینکه سفید باشد!!! "
3- ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند ، ان شاء الله 

سر که نه در راه عزیزان رود
بار گران است کشیدن به دوش



نوشته شده در یکشنبه 92 آذر 3  توسط فامیل دور 






نوشته شده در شنبه 92 آبان 18  توسط فامیل دور 



با نام و یاد خدا

سلام به همه دوستان

استاد محترم (که هزار ماشاالله دو تا هم دکترا از دانشگاه فلان و بهمان دارن نکته بین) داشتن سر کلاس راجع به تئوری سیستم ها صحبت می کردن که "ما در سیستم ها با دو نوع آنتروپی مواجهیم 1- آنتروپی منفی و 2- آنتروپی مثبت؛ آنتروپی منفی به شرایطی اطلاق میشه که یک سیستم خودش میاد وضعیت فعلی خودشو برهم میزنه تا به یک وضعیت پایدارتر و بهتر ارتقا پیدا کنه، مثل انقلاب فرانسه گیج شدم ! که تونست با برهم زدن وضعیت موجود در فرانسه به حکومت چندین ساله پادشاهی پایان بده و موفق !! به تشکیل یه جمهوری لائیک بشه وااااای!!! ولی در آنتروپی از نوع مثبت سیستم وضعیت فعلی خودشو تغییر میده ولی نه تنها به وضعیت بهتری ارتقا پیدا نمی کنه بلکه باعث عدم ثبات، نابودی و اضمحلال خودشم میشه، مثل ..... (می دونم که میدونید چی گفت ....) " 

و اینجا بود که نیش خیلی ها تا بناگوششون باز شد و قند تو دلشون آب که به به از این استاد فهمیده و به به تر از این مثال به جا . خیلی دلم سوخت و برای سیستم دانشگاهیمون متاسف شدم که چنین اساتیدی و چنین آینده سازانی داره (البته نه همشون). ای کاش انقلابمون رو خوب می فهمیدیم و اینقدر دچار بحران هویت نبودیم. آره دیگه از قدیم ندیما گفتن مرغ همسایه گاوه (چاقه، غازه ؛ اصلاً هر چی ) . الان دیگه تو دانشگاه ها مد شده برای این که با کلاس تر جلوه کنی باید حتماً هر چند دقیقه یکبار دهن مبارکو باز کنی و چند تا آبدار نثار نظام و اسلام و دستورات متحجرانش کنی !!! واقعاً تاسف باره. تو خود غرب دارن راجع به اهمیت اسلام و دستورات مترقی اون پایان نامه می نویسن و تحقیق میکنن اون وقت ما "با صد هزار آینه بیراه میرویم " . 

اونا که کار خودشونو می کنن و اتفاقاً خوب بلدن چی کار کنن. ولی ما چی، چقدر از نظر تئوری و عملی خودمونو برای دفاع از اسلام و انقلابمون تقویت کردیم؟ خوابیم یا خودمونو به خواب زدیم؟ عزیزان بیدار باشید (یم) ، حضرت روح الله گفت "امید من به شما دبستانی هاست" حالا ما همون دبستانی ها هستیم، ما در مقابل خون شهدا و خانواده شهدا (که این روزا خیلی هم بهشون احترام میذارن...) مسئولیم. 

خیلی راحت بگم ، دسته گلایی از این مملکت برای برای حفظ اسلام و دفاع از انقلاب و حجاب و غیرت و عزت و ناموس ما جونشونو دادن که یه موی سرشون می ارزه به صد تا مثل من. حالا ما چی ... فقط بخوریم و بخوابیم ... تو ناز و نعمت به افق های دور دست و پیشرفت های آیندمون بیاندیشیم... یه سری به زندگی چمران عزیز بزنید بد نیست. یادمون باشه که "قل إنما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنى وفرادى"

خدا عاقبت هممونو به خیر کنه (آمین)

یا حسین (ع)




نوشته شده در شنبه 92 آبان 11  توسط فامیل دور 



با سلام به همه ی دوستان

این روزا کمتر کسی هست که حداقل یه بار عبارت "نرمش قهرمانانه" به گوشش نخورده باشه. عبارتی که در ظاهرش نوعی  تضاد و پارادوکس وجود داره و به همین علت باید اونو خوب فهمید و به کمک ذهن حلاجی کرد. مقام معظم رهبری چند سال پیش این مطلب رو به عنوان یک استراتژی در دیپلماسی مطرح کردند و اخیراً هم در جمع فرماندهان سپاه دوباره یادآور این مسئله شدن، پس نتیجه میگیریم که این مطلب، جدید نیست و حضرت آقا اون رو چند سالیه که مطرح کردند ولی کو کسی که اونو خوب بفهمه و خوب اجرا کنه؟!!

بنده تاریخ دان نیستم !!! چشمک ولی ما دو نمونه بارز از نرمش قهرمانانه رو در تاریخ سراغ داریم که اتفاقاً هر دوی اونها منجر به دستاورد و پیروزی بزرگی برای اسلام بوده: 1- صلح حدیبیه توسط پیامبر اعظم (ص) و 2- صلح امام حسن مجتبی (ع)

حالا توضیح این دو مورد در این مجال نمی گنجه و خودتون زحمت مطالعشو بکشید ولی این یه طرف مسئله است. تاریخ مملو از کسانی است که زیر لوای کلمه ی حق قرار گرفتن و از اون برای مقاصد و منافع خودشون بهره بردن. به قول مولا علی (ع) در نهج البلاغه "کلمة الحق یراد بها الباطل"  در واقع همین کج فهمی باعث شد تا خوارج نهروان با استناد به آیه شریفه " ان الحکم الا لله " در شب قدر (برای ثواب بیشتر!) فرق مولای مظلومان رو به دو نیم کنند و اون حضرت رو به شهادت برسونند.

اما امروز قضیه فرق می کنه ، مردم آگاه تر شدن و تجربیات تاریخی به کمکشون اومده و به قول معروف فرق بین دوغ و دوشاب و دلستر و سن ایچ و زود می فهمن. دیگه بحث سوء برداشت نیست، حماقتی در کار نیست بلکه بحث سوء استفاده از شرایط به وجود آمده است (اتفاقاً خیلی هم حساب شده و به ظاهر هوشمندانه). خون شهدا چیزی نیست که ما سر اون معامله کنیم، عزت و آبروی دینی و ملی راحت به دست نیومده که راحت از دستش بدیم. ببینید عزیزانم من تا دلتون بخواد استاد فرنگ رفته و دوستان به قول معروف Update  و ... داشتم و دارم. با همه اونا هم صحبت کردم و نظراتشونو شنیدم. می خوام این اطمینان رو بدم که بسته فکر نمی کنم ولی رابطه با آمریکا و ... دردی رو دوا نمی کنه، یک کلام اونا با ماهیت ما مشکل دارن، اونا از حضرت روح الله و رهبری عزیزمون سیلی خوردن، می خوان ایران هم مثل عراق و افغانستان و بقیه کشورهای جیره خوار منطقه وابسته به اونا باشه. نشستن سر میز مذاکره و دل و قلوه دادن بدون تغییر در سیاست ها (که اونم با توجه به لابی صهیونیستی در آمریکا بعیده)  فایده ای نداره. اونها حرف امروزشونو فردا عوض می کنن چون ماهیتشون دروغگویی و چپاولگریه. خواهشمند است دولتمردان تحت حمایت رهبری هم فراموش نکنن که حمایت ایشون همیشگی و تضمینی نیست. بکوشند تا نه خودشون از این مطلب آقا سوء استفاده کنند و نه به کسی اجازه این سوء استفاده رو بدن. والسلام.

پ . ن

 

راستی "سیاست ما عین دیانت ماست" یادتون نره! 




نوشته شده در دوشنبه 92 مهر 15  توسط فامیل دور 




درباره سایت
 
 
نویسندگان
 
خبرنامه